سلامت نیوز : اگر طرح مجلسیان به تصویب برسد،لااقل برای پنج سال متجاوزان به جنگلها دست از بهرهبرداریهای غیر مجاز برمیدارند. نمایندگان مجلس در پیشنویس این طرح دو فوریتی به قرار گرفتن وضعیت جنگلهای ایران آن سوی خط قرمز اشاره کردهاند و گفتهاند که نهادهای حفاظتی در عرصه جنگلی در این بازه هفتساله نتوانسته مانع از تخریب جنگلها شود. ﺩکتر حسین آخانی، گیاهشناس و ﻋﻀﻮ ﻫﻴﺎﺕ ﻋﻠﻤﻲ ﺩﺍﻧﺸﻜﺪﻩ ﺯﻳﺴﺖ ﺷﻨﺎﺳﻲ ﺩﺍﻧﺸــﮕﺎﻩ ﺗﻬﺮﺍﻥ معتقد است این تنفس 5 ساله به نفع جنگلها خواهد بود اما تردید دارد که حتی درصورت تصویب این طرح و تبدیل آن به قانون، توسط نهادها و دستگاهها اجرا شود! او در گفت و گو با آرمان از تردیدش در ضمانت اجرای طرح میگوید:
مجلس در تدارک ارائه یک طرح دوفوریتی است که بر اساس آن قرار است 5 سال از ورود هر گونه پروژه عمرانی به جنگلها و دست اندازی به درختان با هر عنوانی جلوگیری شود. به نظر شما آیا این تنفس 5 ساله میتواند عرصه جنگلی کشور را از بحران نجات دهد؟
با توجه به فشاری که در دهههای اخیر روی جنگلها و عرصه جنگلی کشور بوده به نظر میرسد که اگر تنفسی 5 ساله به این فضاها داده شود با این شرط که این تنفس به صورت عملی و کامل اجرا شود میتواند مفید باشد اما مسئله اصلی اینجاست که شخصا تردید دارم که بتوان چنین قانونی را در مجلس تصویب کرد و به آن پایبند بود.
منشا این تردید دقیقا به چه حوزهای برمیگردد؛ قانونگذاری یا اجرای قانون؟
تردید من به خاطر اتفاقاتی است که این روزها در اطراف ما میافتد. وقتی برای نمونه در منطقه حفاظت شدهای مثل توران که در قلب کویر ایران است هنوز گلههای وسیع دام در چرا هستند و با وجود قوانین سفت و سختی که برای مناطق حفاظت شده وجود دارد این اتفاق در جریان است نمیتوان خیلی خوشبین بود. سازمان محیط زیست آن قدر قدرت ندارد که این دامها را بیرون کند و توران که یکی از مهمترین مناطق حفاظت شده ماست را از دام خالی کند چطور میشود انتظار داشت که بتواند جنگلهای کشور را مورد حمایت قرار داده و فشاری که روی آن هاست را کم کند؟
اما وقتی طرحی در مجلس به تصویب برسد مجری قانون، خواهی نخواهی باید آن را به اجرا دربیاورد، مگر اینطور نیست؟
این موضوع احتیاج به برنامهریزیهای وسیع دارد. در مورد مثال چرای دامها باید به این نکته اشاره کنم که بهترین راه برای غلبه بر مسئله چرا در مناطق حفاظت شده، این است که دامداران را در بخشهای متمرکز مدیریت کرده و برای آنها یک برنامه کامل و بدون نقص داشته باشند. در مورد جنگلها هم بحث به همین شکل است با این تفاوت که باید در نظر داشته باشید که جنگلها در نقاط مختلف کشور موقعیتهای متفاوتی دارند و طبیعی است که برای حمایت، هر کدام نیاز به یک برنامه جداگانهای در قالب آن برنامه کلی دارند. اما بهطور کلی هر قانونی که به نحوی بتواند به حفظ ذخایر محیطزیستی و تنوع زیستی در کشور کمک کند مثبت است. ایجاد مانع برای جلوگیری از تخریب بیشتر هم بخشی از همین قوانین خواهد بود که به حفاظت از محیطزیست کشور میانجامد و طبیعتا مثبت خواهد بود.
طرح تنفسی برای اولین بار است که مطرح میشود؟
خیر، البته نه با این نام، بلکه با نامهای مختلف. ما پیش از این هم فعالیتهایی را برای عدم ورود و دستاندازی به جنگلهای کشور داشته ایم که در کوتاه مدت موفقیت آمیز هم بودهاند اما چون پشت آنها یک برنامه جامع مدیریتی نبوده، کار با نقص همراه بوده است. یک بار قرار شد که دامداران از مناطق حفاظت شده بیرون بروند. خب، دامداران به حاشیه شهرها آمدند و مشکلات دیگری ایجاد شد که آنقدر گسترده بود که سازمان محیطزیست هم نمیتوانست به زیر بارش برود!
احتمالا درصورت تصویب چنین قانونی میشود از قوه قضائیه این توقع را داشت که در حسن انجام قانون، نقش نظارتی داشته باشد.
بله این که طبیعی است اما بهطور کلی نمیشود با قوه قهریه برخورد کرد. بهترین راه این است که هر برنامهای در حوزه محیطزیست کشور- چه اخراج دامها از مناطق حفاظت شده، چه ممانعت از ورود دستگاههای اجرایی به عرصه جنگلی کشور- با توجه به منافع جوامع بومی باشد. اگر بومیهای هر منطقه در اجرای یک طرح خودشان را ذی نفع ببینند، تمام تلاششان را برای اجرای درست آن طرح به کار خواهند برد. اگر قرار است چرای دام در مناطق جنگلی هم در این طرح محدود شود، باید قانونگذار بداند که نمیتوان خانواده دامدار را به حاشیه شهر کوچ داد. این کار چون با مسائل روحی و روانی خانواده همراه میشود، مشکل را دو چندان میکند. در این شرایط ایجاد پیشنهادهایی از سوی دولت میتواند خانواده را متقاعد کند از جنگل مراقبت کنند.
میتوانید چند نمونه از این پیشنهادها را مطرح کنید؟
بله! پیشنهادات فراوانی هست که به ساختار و نیازهای خانوادههای بومی برمی گردد. مثلا سازمان محیطزیست میتواند عضوی از آن خانواده را در بخش حفاظت جنگل استخدام کند. یا میتواند با اجرای برنامههای توریستی و جهانگردی برای اهالی بومی آن منطقه درآمدزایی کند. در این صورت فرد احساس میکند که حیاتش با حیات جنگل گره خورده و انگیزه بیشتری برای مراقبت از جنگل خواهد داشت. اگر میخواهیم کارمان موفق باشد حتما باید با توجه به جوامع بومی برنامه ریزی انجام دهیم، در این صورت است که عملکرد ما یک عملکرد پایدار خواهد بود.
درباره عملکرد پایدار در حوزه محیطزیست قانونهای زیادی وضع شده؛ به نظر شما چرا هیچگاه به سمت یک عملکرد پایدار نرفتهایم؟
باید به یک نکته توجه کنیم و آن این است که تا زمانی که باورها به سمت حفاظت از محیطزیست پیش نرود وضع محیطزیست کشور ما هر روز وخیم تر خواهد شد. چرا که ممکن است قانونی تصویب شود و ارادهای برای اجرای آن نباشد، در این صورت آن قانون، سودی نخواهد داشت.
اما تصویب این دست قوانین حداقل بازدارنده خواهند بود، این طور فکر نمیکنید؟
همین حالا هم قانونهای بازدارنده زیادی داریم ولی متاسفانه بخش عمدهای از آنها اجرا نمیشود. در حال حاضر کشور در شرایطی قرار دارد که بیشتر پروژههای عمرانی توسط دولت اجرا میشود و طبیعی است که اگر نگاه محیطزیستی نباشد، دولت میتواند رضایت سازمان ضعیف محیطزیست را بگیرد. خواهی نخواهی این سازمان جزئی از زیرمجموعههای دولت است.
با این حساب شما منتقد رفتار کنونی سازمان محیطزیست هستید؟
به جای پاسخ به این سوال میخواهم روی این نکته تاکید کنم که کار با طبیعت، کار پیچیده و سختی است، به خصوص وقتی که این برنامه قرار باشد در جوامع انسانی که در محیطزیست کشور زندگی میکنند انجام شود. چنین مدیریتی نیاز به دانش دارد و از آن جایی که دانش توسط دانشمند تولید میشود باید به تفکر دانشگرایانه احترام گذاشته شود. این احترام بخش عمدهای از مشکلات را حل خواهد کرد.
آیا تا به حال مدیریت در حوزه محیطزیست در این مسیر حرکت نکرده؟
ما باید به یک اجماع برسیم که برای اداره کشوری مثل ایران که دارای منطقه جنگلی محدودی است، با خشکی مواجه است و منابع آبی محدودی به همراه دارد نیازمند دانش هستیم، مدیریتی که مبتنی بر دانش باشد. این موضوع به خصوص در سازمان محیطزیست و سازمان جنگلها از اهمیت ویژهای برخوردار است چرا که عملا سازنده و حفاظت کننده آینده ایران هستند.
نظر شما